ابوالفضلابوالفضل، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

ابوالفضل دنیای مامان وبابا

خرید کفش

دیروز رفتیم بیرون برای خرید کفش چون کفشهای سیسمونیت بزرگته رفتیم یه کفش خردیم چون عادت داری به جیک جیک کفشت هر کفشی پات میکردم محکم پاتو میزذی زمین که صدا کنه فدات بشم من                        امیدوارم قدمهای محکمی برداری تو زندگیت ...
2 آبان 1391

آزمااااااااااااااااااااااایش1/8

گل پسری قند عسلی جیگر مامان درراستای ازمایش ادرار  شاهزاده صبح 6.5 واست کیسه گذاشتم که بیدار هم شدی تا ساعت 10که این مدت همش شیر خوردی که حتما ادرار رو داشته باشی این مدت هم مواظب بودم که اصلا به پهلوهم نشی  10که بیدار شدی بازت کردم ولی ههههههههههههههههه دریغ از یه قطره  گل پسر قند عسل چراااااااااا؟ تا12خونه بودیم حریره دادمت خوردی و رفتیم بیرون واسه خرید یه کفش ناز واست خریدم تومغازه کیفی کرده بودی چندتا گفش پاکردی میگفتم راه برو محکم پاهاتو زمین میزدی تا صدا کنه چون هنوز کفش صدادار پات میکنم یکی از کفشاروکه دراوردم گاه وزدی تو صورتم منم شوووووووک نگات کردم فوری گرفتی اشتبا...
2 آبان 1391

دکتر جدید

دیشب بردمت دکتر جدید دکتر شمس الدینی معاینه کامل کردو برات یه پرونده گنده تشکیل داد گفتم اصلا غذا نمیخوره دکتر هم یه آزمایش بلند بالا برات نوشت وگفت هر چه زودتر جواب رو براش ببریم ظهر رفتیم آزمایشگاه 5میلی ازت خون گرفتن وکیسه ادرارهم دادن تا شب ببرم ولی من کلا با این کیسه مشکل دارم توهم که اصلا همکاری نمیکنی قبل از خاب بعدازظهر برات گذاشتم دریغ از یه قطره.وقتی هم بیداری که اینقدر دست میزنی به پوشکت که میکنیش میخام صبح برات بذارم که تا ظهر نشده ببرم آزمایشگاه مامان جان یکم همکاری بد نیستا امیدوارم که مشکل جدی نداشته باشی  .             &n...
1 آبان 1391

کلمه ها

                                                   سلام گلم عسلم پسرم میخام کلمه هایی رو که میگی با ترجمش بگم 1.ماما=بده.برو.میخام.بگیر.بغل.کلا همه فعلها چه مثبت چه منفی 2.دد=بیرون هروقت ازخونه خسته میشی تندتند میگی 3.اف=رفت.کسی که میره یا فیلم تموم میشه یا خوردنی تموم میشه میگی اینم خیلی باحال ف رو که میگی لبات رو غنچه میکنی 4.توتو=توپ 5.تاتا.تاب 6.هههههههه=هورا ...
1 آبان 1391

کارهای جدید عسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسلم

                                                    سلام بالاخره طلسم شکسته شد امشب میخام از کارای جدیدت بگم فقط از اول بگم منوتو خیلی بهم وابسته شدیم خیلی برام ناز میای ومثل دخملا عشوه میریزی 1.میگم بوست کنم سرت رو میاری جلو که بوس کنم 2.میگم بوسم کن لباتویعنی غنچه مکنی اوایل بیصدا ولی حالا بایه صدای بلند ماچ میکنی نه بوس 3.میگم ابوالفضل بغل بغ...
29 مهر 1391

یکماه عکس

سلام به همگی این چند وقت که نبودیم اتفاق خیلی داشتیم فقط عکسهاش رو میذارم. اوایل تعجبت رو ایجوری نشون میدادی اوووووووووووووووووووووه حالا تعجب وخوشحالی شده اینجوری لبات رو اینجوری غنچه میکنی واسه بووووووووووووووووووووووووووس          انگورات ریخت جمع میکردی وبمنم تعارف رفتیم گلخونه حاجی آقا کلی بازی کردی آخرهم پات تو گلها گیر کرد واااااای نق زدیا ٣١/٦خونه خاله لیلا کوله مبینا رو گذاشتم برات کلی خوشحال شدی غرکه چرا مبینا بیشتر مدادو پاک کن داره خونه مامانی بیکار بودم با بست اسمت رو نوشتم          &...
28 مهر 1391

فلش بک به پارسال

40روزت تموم شده بود میخاستم واسه اولین بار بعد از زایمانم بشینم پشت ماشین وببرمت دکتر.گفتم میذارمت تو کریر همه گفتن نه نمیدونم اسمش چیه ولی ازوسایل قدیم بود صاف بود که میتونستی توش فقط بخابی  ماشین رو گذاشتم بیرون وگل پسری رو هم گذاشتم تواین و گذاشتم تو ماشین همین که گذاشتمت گریهات شروع شد گفتم ماشین حرکت کنه آروم میشی ولی نه وای که چقدر گریه کردی کمربند نبسته بودم چهاراه پلیس گفت بزنم کنار نعره میزدیا آقا پلیس اومدوگفت مدارک .دادم گفت گواهینامه؟توروبغل کرده بودم نیمه دادزدم گفتم همین وسطاس مدارک رو بهم داد وگفت خواهر برو بچت روآروم کن.پارک کردم وشیر بهت دادم نیم ساعت شیر خوردی وخاب رفتی وقتی رسیدیم مطب بیدار شدی با بابایی صحبت کردم گف...
22 مهر 1391