فلش بک به پارسال
40روزت تموم شده بود میخاستم واسه اولین بار بعد از زایمانم بشینم پشت ماشین وببرمت دکتر.گفتم میذارمت تو کریر همه گفتن نه نمیدونم اسمش چیه ولی ازوسایل قدیم بود صاف بود که میتونستی توش فقط بخابی ماشین رو گذاشتم بیرون وگل پسری رو هم گذاشتم تواین و گذاشتم تو ماشین همین که گذاشتمت گریهات شروع شد گفتم ماشین حرکت کنه آروم میشی ولی نه وای که چقدر گریه کردی کمربند نبسته بودم چهاراه پلیس گفت بزنم کنار نعره میزدیا آقا پلیس اومدوگفت مدارک .دادم گفت گواهینامه؟توروبغل کرده بودم نیمه دادزدم گفتم همین وسطاس مدارک رو بهم داد وگفت خواهر برو بچت روآروم کن.پارک کردم وشیر بهت دادم نیم ساعت شیر خوردی وخاب رفتی وقتی رسیدیم مطب بیدار شدی با بابایی صحبت کردم گفتم برای برگشت به خونه آزانس میگیرم ولی خدا رو شکر بعداز ویزیت دوباره خاب رفتی وفوری اومدم خونه که بیدار نشی .عصر همون روز میخاستم بریم بیرون گذاشتمت تو کریر وپسری آروم خیابون رو نگاه میکردی و خاب رفتی .فهمیدم گریهای صبحت بخاطر این بوده که نمیخاستی بخابی همون مشکلی که تا الان داری اصلا با خابیدن مشکللللللللللللللل داری.
ولی گریه ات منو از یه جریمه نجات داد مرسی گلم.