یک روز شلوغ
سلام پسر گلی.الان خوابی یه خواب ناز چند روزه که دایی علی آقا اومدن ما هم به هر بهونه ای میریم خونه حاجی آقا. شما گل پسر هم که چقدر ذوق میکنی .مامان قربون اون ذوق کردنت بره.فقط نمیدونم عسلم چرا چند روزه یه ذره عصبی شده وقتی عصبی میشی جیغ میزنی و خودت رو پرت میکنی اینطرف و اونطرف. امروز باهم رفتیم چندتا بانک البته درست وقت خواب گل پسر واسه همین تا میرفتیم تو بانک شروع میکردیبه جیغ زدن ولی وقتی یکی از کارمندا باهات حرف میزد اونوقت خوش اخلاق میشدی وشروع میکردی حرف زدن. ظهر رفتیم خونه مامانی .شب هم توروگذاشتم پیش بابایی ورفتم پیش عمو حسین که دندونم رو پر کنم.البته بابایی هم خیلی زحمت کشیدن تپلش رو گذاشتن پیش عمه ....
نویسنده :
مامانی
13:17