ابوالفضلابوالفضل، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

ابوالفضل دنیای مامان وبابا

یک روز شلوغ

1391/9/18 1:54
نویسنده : مامانی
216 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل مامان عزیزدلم

اومدم تا واست از 5شنبه بگم یعنی دیروز

صبح ساعت10بیدارت کردمniniweblog.com

با صدای تی وی که پاشی و صبحونه بخوری .بابایی میخاست بیاد دنبالمون من میخاستم برم آرایشگاه صبحونه نخوردی منم آماده کردم دادم به بابایی که برین خونه مامانبزرگ اونجا بخورین.

کارم که تموم شد هرچی به بابایی میزنگیدم که بیاد دنبالم جواب نمیداد تااینکه خودش زنگ زد دارم میام وقتی بابایی اومد پسرم همراه بابایی نبود پرسیدم که بابایی گفت :واااااااااااااااااااااااای چه اتفاقی واسه گلم افتاده.

وقتی رسیدین خونه مامانبزرگ بابایی پیاده میشه که بیاد از این طرف آقارو پیاده کنه وقبلش هم زنگ خونه روبزنه که پسری سرما نخوره که واااااااااااای پسری در ماشین رو قفل میکنه کلید هم توماشین حالا بابایی خدش رو میکشه بابا درو باز کن اینو بزن پسری هم دنبال بازی خودش تو ماشین تازه خیلی هم کیف کرده بودهتااینکه بابایی میره دنبال کلید ساز وپسری با مامان بزرگ تنها میشه پیپسری هم مشغول بازی تو ماشین واز اونجایی که مامان بزرگ وسواس دارن به پسری میگن نککککککککککککن که پسری میبینه ای دل غافل بابایی نیست واوتنهاس

دیگه اشکهاست که سرازیر میشه تا بابایی بیاد ودرو باز میکنن .

پسری هم با مامان بزرگ آشتی میکنه واونجا میمونه تا بابایی بیاد دنبال من.

شب هم همرا ه بابایی میریم لیلی پوت که اصلا بازی برای شما نداشت فقط یکی مثل اون اسبای قدیمی خودمون که10تومنی بود تکون میخورد که سوار شدی خیلی خوشت اومد میگفتی" پیتیکو"niniweblog.com

البته ماشین هم بود که یا من یا بابایی باید همراهت باشیم که انشاالله دفعه بعد.

راستی سرماخوردگیت هم هنوز خوب نشده.

دوستت دارم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

رعنا
19 دی 91 11:40
سلومممممممممممممممممممم خاله ای بدون من رفتی لیلی پوت..خیلی بدی غصه نخور..حالا که خوب شده....مراقب خودتونباشین همیشه شاد و با نشاط... دوستدارت:::رعنا